نیلوفرنیلوفر، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 9 روز سن داره

**نیلوفر،تک گل زندگی ام**

نیلوفر و کارهایش

1393/2/25 17:23
نویسنده : مامان نیلوفر
149 بازدید
اشتراک گذاری

دخترگلم امروز 8ماه و شش روزت شده، خیلی وقته که فرصت نکردم به وبلاگت سر بزنم اینو به حساب تنبلی

مامان نذار از امروز زود به زود به سراغ وبلاگت میام .امروز پنچشنبه است روز سه شنبه روز پدر بود و بابایی 

برای اولین سال پدر شدنش خیلی خوشحال بود ولی متاسفانه پاشو با چاقو برید و مجبور شد که بخیه بزنه

امروز هم بعد از دو روز تو خونه خوابیدن رفته خونه مامان بزرگت .

دخترک من دیگه خیلی کارها میتونه بکنه  دست دسی میکنه ،بشکن میزنه، در حد چندثانیه میتونه روی

پاهاش وایسه و.... دوست داره تمام مدت یکی باشه که دستاشو بگیره و راهش ببره، باهاش بازی

کنه،اتاقشو خیلی دوست داره وفتی که راهش میبرم  همیشه میره سمت اتاقش،ددری شده حسابی هر روز

باید ببریمش بیرون.از دیروز چشمک زدن یاد گرفته. 2تا دندون هم در آورده وقتی میخنده خیلی ناز میشه

.دخترم به پیام بازرگانی هم خیلی علاقه داره.کم کم مامانی باید وسایل روی میز تلویزیون را جمع کنم چون

وقتی میشینی تو روروئکت اول میری سراغ مجسمه های روی میز تلویزیون و تازه یکیشون را هم شکوندی.

دخترم حسابی جای خودت را توی دل همه باز کردی تو عشق منی همه امید زندگیمی .

یک سری از عکسهای جدیدت را هم میذارم .

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

فرامادرانه
25 اردیبهشت 93 17:26
با عرض سلام فرامادرانه سایتی برای مادران ایرانی با نظرات و موضوعات پیشنهادی مادران را در راستای فرزند پروری بهتر راهنمایی کنید. موفقیت فرزندان + خانواده ی صمیمی = زندگی سرشار از عشق
خاله الهام
7 خرداد 93 20:57
سلام عشق خاله نمیدونم کی میتونی بای و خودت اینو بخونی عزیزم قربونت برم دلم واست یه ذره شده کلی برات ارزو داشتم اما نبستم ولی از همین دورم عاشقتم اخه اولین بار دارم مثل ادم حس خاله بودن رو تجربه میکنم بقیه که با من بزرگ شدن وایییی نیلوفر من الان باز یادم افتاد خاله بدی نیستماا ولی الان که خوندم یادم افتاد بابا مهدیت مریض ولی به من نگفته بودن اینقدر در کل منم زیاد میام وبلاگ دیگه خالهبووس