عکسهای نیلوفرخانم....
عزیز دل مامان بعضی از این عکسهات تکراریه ولی مامانی چون دوستشون داشتم
همه را برات گذاشتم
این عکسها مربوط به عید و خونه خاله اعظم هست که تازه به دستم رسیده
قربونت برم که دیگه ژست میگیری و عکس میگیری
تفریح جدیدت شده این که بری توی تراس و بیرون را تماشا کنی
رفتی چادرت را آوردی خودت سرت کردی قربونت برم با چادر سر کردنت
خانمی آماده شده بریم آرایشگاه با مریم رفتیم آرایشگاهی که مامان میرم اولش که
داخل آرایشگاه شدیم یه کم گریه کردی بعد مریم برات فیلم های دختر خواهرش را گذاشت
و سرگرمت کرد تا تونستیم موهات را کوتاه کنیم البته یه بار صبحش بردمت پیش دوستم اون هم
موهات را کوتاه کرد مدل کوپ زد اونجا هم یکم گریه کردی ولی بعد دخترش اومد باهات شروع
کرد به بازی و موهات را کوتاه کردیم وقتی اومدم خونه پشیمون شدم ترجیح دادم که موهات را
کوتاه تر کنم بهمین خاطر دوباره عصر بردمت و گفتم که روی موهات را کوتاه تر کنه
بعد از اینکه موهات را کوتاه کردیم
بابایی براش عینک جدید خریده اینجا داری به خاله اعظم از طریق اسکایپ نشون
میدی خاله هم ازت این دوتاعکس را از پشت مانیتور گرفت و برای من فرستاد
فدای ژست گرفتنت بشم
قربون دخترم برم که دیگه یاد گرفته با عروسکش هم بازی کنه هر وقت هم میخواد بخوابه
فوراً میره عروسکشو میاره کنارش میخوابونه (این عروسکش را خیلی دوست داره)
این عکسها مربوط به زمستونه که آماده شده بودیم بریم دکتر و مریم همسایه پایینیمون ازت
گرفته بود اینجا سر کوچمونه
اینجا هم مطب آقای دکتر سلطانی هست