ناز گل من

سلام عسلکم ،عشقم،نفسم،همه زندگیم دیگه چیزی تا دوسالگیت نمونده متاسفانه

امسال برات تولد نمیگیرم یه تولد کوچولوی سه نفره میگیریم ،کادوی تولدت را هم که

پیشاپیش گرفتی این روزها خیلی شیرین زبون شدی یه سره میری و میایی میگی منو

دوست داری وقتی بهت میگم بله عشقم نفسم کلی ذوق میکنی دوباره میپرسی بعد

میگی منم دوست دارم یه وقتایی هم اذیتت میکنم میگم نه دوست ندارم ادای گریه در

میاری اینقدر میپرسی تا بگم دوست دارم خیلی خیلی مهربونی و حرف گوش کن البته

تو خوردن اگه یه موقع کسی چیزی برات بیاره که بخوری اگه بگم نخور خوب نیست دیگه

نمیخوری حتی اگه خیلی دوست داشته باشی

شدیداً وابسته به بابات هستی یه روز بابایی اومد دنبالمون که بریم بیرون شب قبلش دیر

اومد و تو خواب بودی صبح روز بعد هم خیلی زود رفت وباز خواب بودی عصر وقتی اومد با

کلی ذوق وخنده میدویدی سمتش وقتی رفتی بغلش گفتی دلم تنگ شده بود بابات

داشت ذوق مرگ شد شبها هم وقتی میخواهیم بخوابیم اول میری پیش بابات یه ربع

بیست دقیقه ای دراز میکشی بعد با یه شب بخیر و هزارتا بوس فرستادن برای بابات

میایی پیش من و میگی دست بندازم دورت و همونطوری میخوابی البته ساعت یک و

دو نصف شب

حرف خ را خیلی تو کلماتت بکار میبری البته بیشتر به جای حرف (ه و ف وسط کلمه)

حتی کلماتی که قبلا درست میگفتی حالا اشتباه میگی مثلاً الهه را میگی الاخه یا

نیلوفر را میگی نیلوخر ،ایناها را میگی ایناخا و ....

وقتی میپرسیم چطوری میگی خوبم مرسی وقتی چیزی بهت میدیم همیشه میگی

مرسی جدیداً هم یاد گرفتی وقتی چیزی میخوای میگی خواهش میکنم

راستی الان یک هفته ای میشه که دارم دوباره از پوشک میگیرمت و تا حالا خدا روشکر

خوب پیش رفتیم امیدوارم خوب هم تموم بشه و مثل دفعه قبل نشه فقط مشکل سرpp

هست که نمیکنی من متوجه میشم که داری چون چند بارمیگی جیش دارم ولی تا در

دستشویی میری و برمیگردی بعد هم کلی بهانه و آخرش گریه و نهایتاً پوشک میشیpp

میکنی و دوباره بازت میکنم و نمیدونم در این مورد چکار کنم

بعضی وقتها الکی میگی جیش بعد که میریم توی دستشویی میگی جیش ندارم بعد من

همینطوری نگات میکنم تو هم فوراً میگی منو دوست داری میگم آره عزیزم دوست دارم

بعد میگی خوب جیش ندارم بریم منم مجبورم دنبال خانم بی هیچ حرفی برگردم