ایام نوروز
عزیزکم نوزده ماهگیت مبارک
الان یک هفته ای هست که از این تعطیلات میگذره و مامانی فرصت نکرده بودم
برات از این مدت بنویسم هرچند تعطیلات نوروز همیشه با دید و بازدید و مهمانی میگذره
ما امسال جایی زیاد نرفتیم و بیشتر خونه باباقاسم بودیم زن دایی محمد و علیرضا بیست
و هفتم از استرالیا اومدند و برای تحویل خونه خاله اعظم بودند ما هم عصر روز اول رفتیم
اصفهان برای دیدنشون روز بعد هم برگشتیم علیرضا را دوسال بود که ندیده بودم و اون هم
تاحالا تو را ندیده بود و یکسره زنگ میزد بیایید من نیلوفر را ببینم راستی مامانی نمیدونم
تاحالا گفتم یا نه ولی اسم تو پیشنهاد علیرضا بود خلاصه یک روز را اصفهان بودیم و بعد
برگشتیم دو روز بعد زن دایی و خاله اعظم اینا هم اومدند اینجا و دو سه روزی موندند.
بعد هم مهسا و مهشید اومدندکه دو روز بیشتر نموندند سما دختر مهسا خیلی حالش بد
بود و ما زیاد نتونستیم بریم پیششون مامان ترسیدم که شما هم مریض بشی بعد دایی
علی اومد سوگند هم سرما خورده بود و تو نتونستی از سرما خوردن فرار کنی
اونا هم تا یازدهم بودند دوازدهم خاله فاطمه و خاله اعظم و خاله الهام اومدند و تو از همون
روز مریض شدی شب سیزده خونه عمه زهرات بودیم اون روز تا ظهر خوب بودی ولی از
عصر بی حال شدی و شب دیگه خیلی حالت بد شد و تب کردی و ما نتونستیم خونه عمه
بمونیم و زود برگشتیم اون شب تا صبح پاشورت میکردیم برات شیاف هم گذاشتم ولی
فایده نداشت تا روز سیزده قبل از ظهر یکم بهتر شدی و ما که قصد نداشتیم از خونه بیرون
بریم به اصرار بابا قاسم که اومد دنبالمون رفتیم اونجا و از اونجایی که تولد مامان بود
خاله ها یه تولد کوچولو برام گرفتند و در واقع سوپرایزم کردند با اینکه بیرون نرفتیم ولی
خوب بود و خوش گذشت و روز بعد هم که همونطوری که تو پست قبل گفتم خبر فوت خاله
را دادند و تعطیلات ما اینطوری تموم شد ولی سرما خوردگی خانمی هنوز تموم نشده و
بدتر هم شده یکسره تب و سرفه های خیلی شدید تا جایی که برای هفت خاله هم
نتونستیم بریم از ترس اینکه بدتر بشی انشاالله که دیگه دختر گلم مریض نشه و یه سال
خیلی خیلی خوب داشته باشه
و اما حالا عکسهای نیلوفر خانم در این چند روز در ادامه مطلب
بفرمایید:
نیلوفر خانم در حال ....
لباس خاله اعظم را پوشیدی
نیلوفر خانم سیزده فروردین 93
نیلوفر خانم سیزده فروردین 94
این عکس هم مربوط به بیست و دو بهمن 93 عروسی فرزانه دختر خاله
مامان هست که فراموش کرده بودم برات بذارم